چنانچه اندیشمندان و فرهیختگان آزاده جهان در برابر عظمت سید الشهدا(ع) سخنها گفته اند و به بزرگی اعتراض حسین بن علی(ع) نسبت به فساد و ظلم اعتراف کرده اند.
بزرگترین واکنش و الگو پذیری غیر مسلمانان در برابر درس تاریخی و جهانی امام حسین(ع)، قیام مردم هند است. گاندی نیز درس رهایی از ذلت را از نفس مطمئنه ما آموخت.
دکتراحمدعلی افتخاری دارای سطح عالی حوزه و درجه دکتری در رشته علوم پزشکی است، وی از مفسران قرآن کریم است و در دانشگاه دارالحدیث قم و مفید به تدریس می پردازد. کتابهای «مهجوریت قرآن کریم»، «سفرنامه حج»، «حماسه عاشورا»، «اصالت مهدویت در اسلام»، «حلقههای واصل» (نماز، روزه و دعا) و «رفتار دینی در جایگاه مدنی» از جمله تألیفات وی است. گفت گوی ما را با این استاد دانشگاه درباره فلسفه قیام عاشورا بخوانید.
مراقب اصل عزاداری باشیم
در مقابله با آسیبها، گروهی بر این باورند، چون امری است مقدس، بگذارید مردم به هر گونه و به هر شکل و شیوهای که میخواهند به عزاداری بپردازند، نقد ما به اصل عزاداری آسیب میرساند. هدفها کم رنگ، شورها و باورها سُستتر میشوند، اما باید گفت، اگر دخالت نکنیم و آسیب زدایی نکنیم، اصل عزاداری آسیب جدی میبیند و بزودی شاهد خواهیم بود که در عزاداریهای ما همه چیز هست جز احیای مکتب حماسی سالار شهیدان، بلکه عزاداری ما خود به مصیبتی بزرگ تبدیل میشود!؟
گروه دیگر بر این باورند، باید انتقاد کرد، خوب و بد را تشخیص داد، باید از خوبیها گفت و ستود، و از کاستیها و بدیها کاست تا تر و خشک با هم نسوزد. باید به اصلاح و ترمیم نارساییها پرداخت تا شعلههای شور و هیجان و باور مردم به سردی نگراید و هدف متعالی و آرمان مقدس اهل بیت(ع) هم فراموش نشود. اگر ائمّه معصومین(ع) تأکید فرمودند که حادثه کربلا فراموش نشود، یعنی که اسلام فراموش نشود. پس در تأمین این خواسته پربها نیازمند تلاش آگاهانه و هدفمند در احیای فرهنگ عاشورا، اهداف و پیامدهای عظیم و خدایی آن هستیم. به عمل کار برآید به سخندانی، و هرگونه سخنرانی و مداحی نیست!؟
طرح یک بعدی از شخصیت پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) که هر سخنران و مدیحه سرایی به جنبههای ملکوتی و قدسی ایشان میپردازد، یک آسیب جدی برای منبر امام حسین(ع) است. در حالی که این بزرگواران دارای جنبه مادی و زمینی هم هستند، قُل اِنَّما اَنَا بَشَرٌ مِثلُکُم... و بعد زمینی ایشان به عنوان الگوی رفتاری و اُسوه حَسَنه است برای پیروان و اینها سازنده و قابل درک و قابل پیروی است.
باید از مناقب ایشان گفت، از انس با خدا، ارتباط صمیمی با مردم، گرهگشایی از کار مردم، زهد، شجاعت، ساده زیستی، فروتنی، نیایش، مساوات، ایثار، از جان گذشتگیها، اخلاص، مجاهدت و شهادت، اما گاهی میبینیم نه تنها به هیچ یک از ابعاد شخصیتی ایشان اشاراتی نمیشود، بلکه هر چه هست، توصیف و ستایش و طرح و ترسیم، چشم خد و خال، ابرو و قد و قامت و زلف و... است.
باید از سراینده، گوینده و شنونده و عزاداران آراسته و محبان فرنگی مآب و مد روز... پرسید، اینها از مناقب اهل بیت است؟! اینها ارزش است؟! یا اینها از مکارم اخلاقی است؟ چه کمکی به ایمان و دین و آیین ما میکند؟ چه قدر مقبول درگاه ایزدی است؟! و آیا ساحت مقدس اهل بیت، پذیرای این مطالب و شیوه ابراز عشق و محبت هست؟! و برای معرفی شیعه به جهانیان لازم است؟! اگر ائمه معصومین(ع) و بزرگان و رهبران شیعه تأکید نمودند بر اصل عزاداری به این گونه که: افشاگر باشد، روشنگری کند، احیاگر ارزشها باشد، هدایتگر به بهترینها باشد، به آموزش معارف و حقایق اسلام و قرآن بینجامد، به شناخت و معرفت، از مقام و منزلت اهل بیت(ع) بیفزاید، روح حماسی را به جامعه القا کند، به اصل بندگی ایزد منان توجه دهد، به برپایی نماز و احیای امربه معروف و نهی ازمنکر راهنما باشد، در برابر ستم و ستمگر ایستادگی را به ارمغان آورد، به خودشناسی و خودباوری برساند و به اصلاح کجاندیشان و کجروان بپردازد، این نیازها در کدامین مجلس عزاداری ما برآورده میشود؟! اگر اهل بیت(ع) از شعرا و مداحان فهیم و متعهد تجلیل میکردند، فقط به این جهت بود. اگر امام سجاد(ع) از کمیت و همگنان او تمجید میکند، به پاس اشعار پُربار او و قصیده 578 بیتی هاشمیات ایشان در معرفی هر چه نیکوی اهل بیت(ع) و بیان جنایات بنی امیه است و همین شاعر باذوق در مقطع و پایان اشعار خود میسراید: فَأنّی عَنِ الأمرِ الّذی تُکرِهُونَه، بِقَولی وَ فِعلی ما استَطَعتُ لِأجنَب پس من نسبت به آنچه شما دوست ندارید، با گفتار و کردار خویش تا آنجا که توان دارم از آنها دوری میجویم. عزاداری واقعی و با روح؛ سازنده است و افشاگر، هدایتگر است و حامل پیامهای ارزشی و معارف دینی و... باید دریافت که تنها بسنده کردن به ابراز عشق، آن هم با هر واژه و تشبیه و توصیف، ما را به کعبه مقصود نمیرساند.
مصایب اهل بیت(ع) را ذلت بار مطرح نکنید
بیان مطالب ذلتساز و خواریآور فراوان، ازجمله آفتهای مشهود مجالس ماست؛ حسین غریب، زین العابدین بیمار، زینب مضطر، جوان ناکام، سکینه پریشان، ام لیلای گریان، زهرای قدخمیده، و... وهمچنین نسبت دادن اشک و آه، بیتابی، جَزَع و فَزَع، ابراز عطش، تقاضای آب، خواهش و ترحم و ... نماد ذلت است و ذلت از ساحت مقدس ایشان به دور است، هَیهات مِنّا الذِّلَه و بلکه دامانهای پاک که ایشان را پرورانده، ذلت را بر ایشان نمیپسندد که خود حضرت فرمودند: وَحُجُورٌطابَت وَ طَهُرَت... امام خود نماد عزت بود و تأکیدش بر بازماندگان هم بر حفظ عزت بود. ایشان ترجمان واقعی وحیاند، اسوه صبر و شکیبایی اند، آیات سفارش به صبر و بردباری را میدانند، رضای الهی را بر هر چیزی مقدم میدارند، از زادروز امام (سوم شعبان) پیام تهنیت و تعزیت پیامبر رابه گوش جان سپرده دارند، از سرنوشتی که خدا برایشان مقدر فرموده، راضی اند و خود حضرت، شب عاشورا همه چیز را بازگو فرمود، حتی آینده نهضت و رسالت اسرا را، پس این همه آه و فغان برای چیست؟! برای رسیدن به مقام قرب و رضای الهی باید از همه چیز گذشت، بهشت را به بها دهند، نه به بهانه!
ایشان دارای علم لَدنی و مقام عصمت هستند و... ولی نادانیهای ما به فضایل و مناقب ایشان، از آن چهرههایی که در همه دُهور نمیگنجند، این گونه ترسیم میکنیم، و به تصویر میکشیم! بلکه تمام برداشت ما از حادثه کربلا، از صفحه سیاه و ظلمانی آن است وهمه بحث ما از جنایات رخداده در عاشورا! برای گریاندن وتخدیر است! برای افسردگی و اِغما و غش و ضعف است! گریه نیز باید در رثای شهیدان کربلا حماسی باشد.
بیان اهانت آمیز و تحقیرکننده هم در مراسم ما کم نیست؟ وهیچ یک ازاین نسبتهای ناروا، در خور ساحت کِبریایی ایشان نیست.این تعبیرها تنها شایسته دربار شاهان است و آنجا پاداش دارد. اینجا خریداری نیست! جملاتی چون اَنا کَلبُ الحُسَین، اَنا کَلبُ الرُّقَیه. اهل بیت عصمت و طهارت(ع)، ذلت را برای شیعیان نمیپسندند، فلسفه قیام عاشورا نپذیرفتن ذلت بود و همه آرمان قیام، جهاد، شهادت، و رسالت اسرا و... درس عملی بود برای جهانیان در جهت رسیدن به زندگی شرافتمند و عزت الهی و انسانی، لاینبَغی لِلمُؤمِن اَن یذِلَّ نَفسَهُ سزاوار نیست مؤمن خودش را خوار کند.
ما باید پیرو راستین ایشان باشیم و اخلاق ما باید، اخلاقی باشد که از آن بزرگواران رسیده باشد. نه اینکه این چیزها را بگوییم یا برای ابراز محبت و عشق و خاکساری، صدای حیوانات را در بیاوریم!
بعضی از سخنرانان ناآزموده و مداحان ترانه خوان، مقام کبریایی اهل بیت(ع) را از اوج وعروج به زیر میکشند و اهداف متعالی ایشان رابه زیرآورده و قربانی جهالت خویش میکنند. مثلاً؛ همه درد امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع)، برای سیراب کردن عطش یاران و زنان و کودکان بستگان است؟حتی به خواهش!
مانده ایم تا کار زینبی بکنیم
حضرت اباالفضل(ع) شعار «وَا... اِن قَطَعتُموا یمینی، اِنّی اُحامی اَبَدا عَن دینی و... » سرمی دهد! یا همه شیون اهل بیت(ع) در خیمهها به خاطر تشنگی، یا از دست دادن عزیزان است؟ در حالی که درد امام حسین(ع) آن گونه که خود بیان فرمودند؛ حفظ دین و شرافت انسانی، اصلاح دین جدش از تحریفات و خرافههای رایج به یادگار مانده از گذشته... و انحراف امت از صراط مستقیم حق و عدل و قرآن و ولایت بود، یا گریههای حضرت زهرا (س) به خاطر شکستن پهلو و سقط فرزند و بسته شدن دست و بازوی همسر است؟ اینها اهانت است! گریههای شبانه روزی ایشان به خاطر انحراف امت پیامبر(ص) بود، غصب ولایت بود، مشاهده سرنوشت آینده مسلمانان بود و یکی از آن حوادث، رخداد عاشورا بود، اگر آن روز به در خانه زهرا(س) نمیآمدند وآتش نمیزدند، حادثه کربلا نیز پیش نمیآمد! بلکه نظارت اوضاع امروز جهان شیعه بود! که زنان و دختران جوان و مسلمان (و شیعه!) ما (در جمهوری اسلامی؟!) روز عاشورا، با ظاهری آراسته و فریبا، بدون پوشش مناسب، بلکه مد روز و فرنگی ... به تماشای دستههای عزاداری در خیابانها گِرد هم میآیند.
با مشاهده این صحنهها، غم بزرگی بر دوش و دل و اندیشه دردمندان متعهد و زمانشناس ما وارد میشود که آمدن محرم و صفر و ایام فاطمیه را به حاشیه میراند! بلکه آسیبهای ذکر شده نیز، خود سوگواری دیگری میطلبد! در پرتو عزاداری اهل بیت(ع).
اگر در مجالس سوگواری شرکت کردیم، سینهای زدیم، احیاناً اشکی ریختیم، غذا و شربت نذری خوردیم، جامه سیاهی پوشیدیم، بیرقی به نشانه عزا بر سر در منزل و تکیه و حسینیه آویختیم، سخنران معروف و مداح مجلس گرم کنی دعوت کردیم، احسان و اطعامی نمودیم، دسته بزرگ زنجیرزن و سینه زن به راه انداختیم، علم چند شاخهای بزرگ با تعدادی فانوس و پر طاووس حرکت دادیم، به همه وظیفه مان پرداخته ایم و دیگر هیچ...! عاشورایی شدیم و حسینی؟! وظیفههای سنگینتر باقی است و ما از آنها سرباز زدهایم! به گفته مرحوم دکتر شریعتی؛ آنها که رفتند کار حسینی کردند، آنها که ماندند، کار زینبی بکنند.
زینب(س) پیامرسان عاشورا بود، مدافع ارزشها بود، افشاگر بود، شجاع و بیباک بود، با الهام از قدرت ایمان و عظمت روح، بر یزید ویزیدیان در کاخ ظلم او شورید، خود و اهل بیت را معرفی کرد، حقایق را گفت، تحقیر کرد همه سردمداران استبداد را، سرزنشها کرد سازش پذیران تسلیم زر و زور و نیرنگ را. یکی دیگر از بازماندگان عاشورا امام زینالعابدین (ع) است، آگاه به زمان و شرایط موجود، از مجلس تدارک دیده یزید بهترین بهره برداری را میکند، وقایع عاشورا را برملا میکند، مظلومیت و حقانیت خود را به همگان اعلام میکند، روشنگری و هدایت ایشان تا جایی است که همه شیون میزنند و میگریند و علیه عاملان قیام میشورند و نگرش و اندیشه مردم را متحول میکند، نگاههای تحقیرآمیز مردم را به تحسین و تکریم مبدل میسازد.
نظر شما